چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

دختری که نبود می رقصید

یکی بود و نبود دخترکی
زیر جای کبود دست یکی

سیندرلای قصر تنهایی  
دختری که نبود می رقصید

دختری که به ساز زن بابا 
از زمان ورود می رقصید

هر شب تیره گریه را خورد
ولی تا  صبح زود می رقصید

ادامه مطلب ...