چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

در حسرت آسمان (زلال عروضی پیوسته قافیه دار)

ضمن تشکر از استاد بیلوردی 

روز ها  ناپایدار
شب بلند و ترسناک و سرد و تار
 
ماه یخبندان و قحطی، فصل سرد انجماد
سال درد و ننگ و بیحالی و عار
 
زنده های سوگوار

ادامه مطلب ...

روزگار

روزها خار
شب بلند و سرد و تار
 
ماه یخبندان، قحطی فصل سرما،  انجماد
سال کار مرگبار انتحار

قرن انفجار

ادامه مطلب ...

روز آزادی

روز آزادیت مبارک 

نرخ نان

خوشبحالت تا ابد آزاد باش

در سینمای تو (غزل امروز)

جانا، مگر طبیب، دانَد دوای تو؟

پرسد چرا ز من؟ درد از کجای تو؟

 

پاسخ دهم  کجا؟ رفتی تو تا کجا؟

من خود کجا و کوش پس التجای تو؟

 

گویدچه خورده ای؟ مُرده که زنده ای؟

سیما نشان دهد "راز بقای" تو !


ادامه مطلب ...

چه خبر؟

قسم به آب و آینه روزی زلال می شوم!

سبک جدید  نو و بدیع زلال رسما در تاریخ دوم بهمن 88 بوسیله دستان قدرتمند دادا بیلوردی، متولدشد

من افتخار آشنایی با ایشان را در وب سایت جامع ادبی ایران (بیت) پیدا کردم و با این سبک به مرور آشنا شدم در 18 آذرماه 89 اولین مشق خود را به سبک زلال تقدیم ایشان کردم که مورد استقبالشان قرار گرفت و امید است بزودی زلال شوم 

(در ادامه اولین زلال مرا بخوانید)

ادامه مطلب ...

ما که ذرات اتم بشکافتیم

یا علی گفتیم ودندان ها شکست
یعنی حرف حق چنین آید بدست
هر که از حق مسلم دم زند
جنگ سردی هم نشد تحریم هست

ادامه مطلب ...

آزمون


آزمون ، درس چی؟ کرب و بلا

هرکه آموخته دستش بالا



آزادگی چیست؟ بندگی یعنی چه ؟

از بهر چه کرد رو به میدان مولا ؟

شمر منبری

محرم آمد و یکبار دیگر
جناب نوحه خوان بالای منبر

میان نوحه اش خنجر کشیده
سر قاسم و اکبر را بریده

ادامه مطلب ...

گشت ارشاد (شعر طنز)

به آن نسبت که ما نسبت نداریم

 در ارشاد هم بلا نسبت نداریم

 

از آن گشتی  که بر گشت  کرد مارا

شبی ارشاد لازم شرمساریم

 

خجل از آن همه اخلاق زیبا

و مانورعظیم اقتداریم

ادامه مطلب ...

غزل مثنوی احوال پرسی

گرچه امروزم به بدحالی گذشت
باز هم با جای تو خالی گذشت

روزی هم آید که با صدها شگفت
نازنین از من خبر خواهی گرفت

پاسخ اما بشنوی کز سرگذشت
دق نمود از بی کسی و درگذشت

شایدم یابی مرا در جوی آب
روی برگی پاره پاره توی آب

ادامه مطلب ...

نسل سوخته

نسلی که از ساواک نترسیده
رسم شاهنشهانه برچیده

همچو طوفانی سد شکن گشته
و خروشان چو سیل باریده

در زمان دفاعی نا موزون
هشت سال تمام جنگیده

ادامه مطلب ...

سازت را زمین مگذار (برای استاد شجریان)

سازت را زمین مگذار
که جانگیرم من از آداب آن بی تاب تک مضراب

ساز دست تو یعنی کلام ایزد دانا

که منرا می شود قبله نما آواز زیبایش

ساز تو پر است از واژه های آن دل لبریز از مهرت

پر از مفهوم پر از معنا

ادامه مطلب ...

زبان سرخ سر سبز را هرچه باداباد

سری گفت با زبان خود
مرا بر باد خواهی داد

هرآنقدر بنده سر سبزم
تو هستی سرخ مادر زاد

اگر جور و جفا بینم
و یا ظلمی مرا افتاد

چو خواهم چشم پوشانم
زنی در گوش من «فریاد»

ادامه مطلب ...

اغتشاشات (شعر طنز)

چرا کردی به چشم سبز اوباش
درونم اغتشاشاتی فروپاش؟

دو ابروی کمانت ای اراذل
چرا ریزد ز مژگان تیر بر دل؟

چرا منرا از آن لبهای غنچه
بجای بوسه ای دادی شکنجه؟

ادامه مطلب ...

سالها پیش، در همین کشور

1.

یکی بود و نبود کس دیگر

سالها پیش، در همین کشور

شهری بود و محله ای و گذر

پسری بود و مادری و پدر

...

ادامه مطلب ...