چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

تا عکس روی ما که گیرد و قابش چرا کند

عکسش به روبروست و من محو روی دوست
قلب شکسته ام تا آخرین نفس او را دعا کند


چون شب رسد ز راه، آه از من و آه از سکوت

آه

باز عکس روی یار

از پشت قاب عکس من را صدا کند

این عکس یار ماست که بر عکس یار ماست

یارم جفا کند  عکسش وفا کند

عکسش به روبروست و من محو روی دوست

قلب شکسته ام تا آخرین نفس او را دعا کند


ناگه صدای در،  مهمان رسیده است
دل شور و هلهله در خود بپا کند
این کیست پشت در - یا مرگ و یا نگار
جز این دو تن مباد کس یاد ما کند

سر طعنه زد که مرگ -  دل ناله زد که یار

جان سینه را درید که هر دوش خدا کند

جانم به جان رسید و تا پشت در دوید

لرزان و پر امید در را که وا کند

اما نه یار بود نه مرگ پشت در

غم بود که آمده با ما صفا کند
عکسش به روبروست و من محو روی دوست
قلب شکسته ام تا آخرین نفس او را دعا کند


باگریه قاب را گفتم دعاش کن
هر آنچه را که خواست ربش عطا کند
عشقست گر که زد از پشت خنجرم
چون دست اوست تیغ دردم دوا کند
قلبم شکست و رفت - قربان مقدمش
یارب روا مدار -  تیغش به پاکند
عکسش به  روبروست و من محو روی دوست
قلب شکسته ام تا آخرین نفس او را دعا کند


قلب شکسته ام تا آخرین نفس اورا دعا کند

تا عکس روی من که گیرد و قابش چرا کند