-
خواب خدا
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 20:57
خواب دیدم که خدای نیکی بی شریکیست درین نزدیکی آنچنان که «قل هو الله احد» و سزاوار به «الله صمد» «لم یلد» شاهی که «لم یولد» بود بی همانندی «له کفوا احد» بی نشانی که نشان ها کار اوست این جهان یک گوشه از آثار اوست پرده ها را بر فکنده از میان صورت یزدانیش گشته عیان گفتم ای سلطان زیبای جهان از چه پنهان می شوی از دیدگان؟...
-
دار قالی
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 08:34
من نام کوچک یک دار قالی ام امید مانده از یک خشکسالی ام تکلیفی یادگاراز تار و پود و کار یک مشق پایدار از ذوالجلالی ام گل روی گل سوار زیباترین بهار یکبار شاهکار صد بار عالی ام ابریشم طلا جادو و کیمیا. حلال تازه ای بر نونهالی ام با دست کودکان زیباترین شوم درخاطراتشان من خردسالی ام برمن گره زنند تا واکنم گره درچشم خیسشان...
-
حق وتو
جمعه 2 اردیبهشتماه سال 1390 15:26
منبع کاریکاتور وبلاگ گیجعلی روزی رسید مردی و جوشی نمود بر سر همسرش خروشی نمود همسر بیچاره کمی گوش کرد گریه آهسته و خاموش کرد باز ولی دید که هی مرد گفت پس زن خانه رو به او کرد گفت تا وقتی بود دوره محرومیت دنبال صلح بودی و محبوبیت پی حق مسلمت می گشتی وقتی سهم عدالتی نداشتی حالا که از آب و گلت گذشتی بمب اتم رو سر من...
-
گداخانه
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1390 20:03
گفت فقیرم به من نان بده تا که به تو خدای رحمان بده بجای هر سکه بگویم تو را دو سکه فردا عوض آن بده گفتم از او خواسته ام دو همسر ولی بگو یک بده الان بده گر که حواست به خدا هست هنوز گفته خودش روزیِ انسان بده رنجه نما هیکل و کاری بکن نان تو را صاحب دندان بده گفت مزاحم مشو در کسب من کار تو را کیست که سامان بده گر که نداری...
-
یکبار هم بابای معلوم الاثر باش
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 03:05
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی بابای مفقود الاثر! بابای زخمی ! دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر ؟ تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی یک قاب چوبی روی دست میخ بودی توی کتابم هر چه بابا آب می داد مادر نشانم عکس توی قاب می داد اینجا کنار قاب عکست جان سپردم از بس که از این هفته ها سر کوفت...
-
منشور مدیریت در 7 باب
شنبه 27 فروردینماه سال 1390 20:02
1) شعرمن امروز مدیریته شغل دل افروز مدیریته جام جهان بین دروغه پسر جام جهان سوز مدیریته 2) کشور تو لنگ مدیریته فتنه ی اون جنگ مدیریته خوابی که سنگینه و جیب گشاد هر دو هماهنگ مدیریته 3) وضع جهان خیط مدیریته نوبت تثبیت مدیریته قد اگه پائین بره چربی بالا ؟ سایز تو پس فیت مدیریته 4) وزن زیاد قدر مدیریته معرق از عطر...
-
یک کد رایگان و کار آمد
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1390 15:03
یه کد ایده عال و دیدنی برای نمایش یک باکس که همیشه 5 ارسال آخر جامع ترین سایت ادبی ایران را توی وبلاگتون نشون می ده برای مشاهده نمونه و دریافت کد به ادامه مطلب مراجعه کنید این کد را در بین تگهای <body> در وبلاگ یا سایت خود کپی کنید در صورت بروز مشکل از بخش نظرات استفاده کنید
-
لیسانسه بیکار
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1390 07:00
قصه ما قصه ی اون جوون بود که مدرک لیسانسش رو گرفته جوونی که نشون به ین نشون بود دنبال کار به هر کجایی رفته رفته ولی بیخودی پرپر زده هر طرفی رفت دری بسته شد بس که همش این در و اون در زده تازه جوون قصه ها خسته شد شرکتی پیدا شده بود جور نشد چونکه نه ضامن نه معرف نداشت یه سازمانی بود که مقدور نشد چونکه تسلط به معارف نداشت...
-
صورت مسئله بی آرایش!
سهشنبه 9 فروردینماه سال 1390 08:22
صورت مسئله بی آرایش! یک نفر تاجر بود ،تاجر مورد بحث در علوم ادبی دستی داشت شعر بازی می کرد- مثل کفتر بازی- شاعر ما روزی شعر" آزاد"ی گفت شعر مذکور به دست تاجر واصل شد تاجر از خواندن شعر عصبانی شد وآن را جر داد بعد ازآن-با وقار ادبی-پاکت ارزن خود را برداشت رو به کفترهایش-غرق در سجع ملیح- اندر اوصاف و مزایای اصالت در...
-
جناب بوم نقاشی
جمعه 5 فروردینماه سال 1390 06:17
جناب بوم نقاشی باید بگم وقتشه عاشق بکشی قامت لیلا رو باید تکیه به مجنونش بدی مهر و صفا بین خلایق بکشی همه رو صادق بکشی جناب بوم غم نکشی یه وقت نری غصه و ماتم نکشی شادی ها کم رنگ ولی غصه ها پر رنگ نباشه جنگی نشی، خط مقدم نکشی شعله به عالم نکشی می تونی دریا بکشی موج بشی خروش و غوغا بکشی از خشکی ها دل بکنی اونرو به دریا...
-
جنبش سبز بهاری
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 19:22
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان بود نفس ها ابر و یک شاعر که شعرش وصف زندان بود زمستان در زمستان بود غبار آلوده مهر و ماه زمین دلمرده و آهی بلند و آسمان کوتاه و کوته آسمان غمزده بر ماتمی سنگین می گریید زمین مرده را در بر گرفته آسمان غمگین می گریید خبر در کهکشان پیچید:« زمین در آسمان جان داد » زمین مردار بود،...
-
جناب بوم نقاشی (زلال)
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 01:38
جناب بوم نقاشی با احترام باید بگم وقتشه عاشق بکشی لیلی رو مجنونش کنی عذرای وامق بکشی فرهاد و شیرینش کنی دنیا رو زیر و رو کنی باغ شقایق بکشی چه نقشی می خوای بکشی؟ یه وقت نری غم نکشی عاشق و تنها نذاری بی دم و همدم نکشی اخمها رو در هم نزنی شادیها رو کم نیاری غصه رو پر رنگ نکنی برادرت رو نکـُشی بچه ی آدم نکشی‼! شعله به...
-
خنده منطقی (اصلاح شده)
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 22:34
کودکان با اشاره خندیدند بر من بی قواره خندیدند پارگیه کت مرا دیدند بر کت پاره پاره خندیدند صبر من را به آخر آوردند بس که از خود ادا در آوردند هرچه ماندم، خنده جاری بود عاقبت کفر من سر آوردند تا به زعم خود کنم تدریس به خروش آمدم که: « ساکت هیس این کلاس ست، جای درس و حدیث بهر خنده نگشته است تاسیس اندکی بر گذشتگان نگرید...
-
پدر از معضلات اجتماعی است
جمعه 13 اسفندماه سال 1389 11:28
همانطوری که مادر حدس زد شد پدر آمد به شهر و نابلد شد به شهر آمد، بساط واکس واکرد نشست آنجا که معبر بود، سد شد پدر را شهرداری آمد و برد بساطش ماند بیصاحب، لگد شد پدر از معضلات اجتماعی است که تبدیلِ به شعری مستند شد و بعد آمد کوپن بفروشد اما شبی آمد به خانه گفت بد شد دوباره ریختند و جمع کردند خطر از بیخ گوشم باز رد...
-
وبلاگ حمایت از کودکان
شنبه 7 اسفندماه سال 1389 05:54
امروز اولین یادداشت خودم رو در وبلاگ گروهی حمایت از کودکان با نام سخاوتمندی یک کودک ثبت و منتشر کردم امیدوارم وبلاگی باشه (یا بشه) در راستای اهدافی انسان دوستانه شما می تونید از طریق این لینک به این نوشته دسترسی پیدا کنید
-
آیات غزل
یکشنبه 1 اسفندماه سال 1389 20:45
تقدیم به حضرت مادر به مناسبت بزرگداشت سومین سالگرد رحلت مادر (علیه الرحمه) غزل رفتن تو عمر مرا زایل کرد خون دل، قافیه شعر مرا مشکل کرد در فراق تو بجز گریه به دادم نرسید دوریت خنده منرا به درک واصل کرد یک طرف فاصله ها و طرفی خاطره ها. این میان عقل نگنجید و جنون منزل کرد نام تو گفتم و گفتند که شاعر شده ام لطف یاد تو نظر...
-
او که سی جزء مسلمانی داشت
چهارشنبه 27 بهمنماه سال 1389 20:15
پدری بود که قرآنی داشت غیرت و عزت و ایمانی داشت مرد ایرانی بود زیر کوه مشکلات و غصه ها و رنج ها قدرت و صبر فراوانی داشت مرد میدانی بود هرچه از درد و بلا رخ می داد شکر حق بود که پاسخ می داد او که سی جزء مسلمانی داشت مرد روحانی بود با اذانی که بپیچد به سحر عطر شب بوی تراس نیمه های دل شب به لب حوض حیاط مست مس می شد دودست...
-
بی حیا گشت کلامم
پنجشنبه 21 بهمنماه سال 1389 20:56
آنقدر گشته تهاجم به فرهنگ دلم که برقصیده عیان "آه" درآهنگ دلم بی حیا گشت کلامم که ترا گفت بمان بی حجاب آمد برون جان از دل تنگ دلم گشت ارشاد کجایی که عریان شده دل غیرتم کو؟ تا کُشم این دختر ننگ دلم عشق تو عقل مرا برد و خیابانی کرد باز هم در پی توست کودک الدنگ دلم امر معروف ترا دید، مرا منکر شد تو سیه کاری و...
-
قرة العین
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 01:14
-
مجلس یادبود
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 03:23
به مناسبت درگذشت ناگهانی مرحوم مغفور محمد حسن فخار مجلس یادبودی در مورخ 89/11/10 (یکشنبه) از ساعت 18 الی 19/30 محل برپایی : شهرک ژاندارمری – بلوار مرزداران – خیابان ایثار - سالن اجتماعات مسجد حضرت امیرالمومنین (ع)
-
انا لله و انا الیه راجعون
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 22:29
با نهایت تاسف و تالم واقعه ای دردناک دیروز مرا عزا کرد و خاندان ما را سیه پوش پدرم محمد حسن فخار به دیار باقی شتافت نه در اثر کهولت سن نه در اثر مریضی در اثر سرعت غیر مجاز و تصادف یک ماشین با او و نه در اثر ضربه تصادف در اثر فرار راننده و رها کردن پدرم در حاشیه اتوبان مرگ حق است اما دخیل بودن ما در مرگ دیگران ظلم است...
-
تک بیت (با سعدی 2)
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 04:47
تسلیت ای سعدیا مرد نکونام هم مرد سالها گشت که نامی به نکویی نبرند
-
بنی آدم (با سعدی 1)
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 04:47
بنی آدم اعضای یک پیکرند؟ اگر سعدی اینها ز یکدیگرند چو عضوی بدرد آمده پس چرا دگر عضوها بر سرش می پرند چرا داس بر ریشه اش می زنند به پشت سرش از چه با خنجرند چرا زیر پایش لگد می کنند چرا پس کلاه از سرش می برند مگوشعر زیبای تو خوانده اند گلستان پند ترا ننگرند بنی آدمت را رها کرده اند پی سرقت ۀآن یکی گوهرند! که حتی به آیات...
-
بنویسید به تاریخ شهر عجیب
یکشنبه 3 بهمنماه سال 1389 02:56
بنویسید به تاریخ شهر عجیب فصل دختر فراریان غریب باب تمکین به خانه های نجیب پرده آخر سراب و فریب بخش تن دادنی به هر تحقیر پشت فحشا به صفحه تقدیر ماه ایدز روز ملی واگیر «سال کار مضاعف است تکبیر »
-
سه اپیزود از یک شهر
یکشنبه 3 بهمنماه سال 1389 01:01
1 آن طرف شهر فراوانی است آب و هوایست که شمرانی است آب که نه شربت وشیر و شراب سفره پر از روغن حیوانی است فیله ای و راسته و جوجه ای ماهی و بریانی و بورانی است سینی پر از سینه مرغابی و دیس پر از برنج گیلانی است پس زده ی سفره فسنجان ها زباله اش کباب سلطانی است 2 این طرف شهر پسی خانه هاست هواِی پر دودِ سیه دانه هاست سفره...
-
عادت ماهانه دارم بعد از این
جمعه 24 دیماه سال 1389 16:11
مژده که یارانه دارم بعد از این عادت ماهانه دارم بعد از این بعد عمری که حرام است آب من دولتم تعبیر کرده خواب من دولتی دارم که حالی می دهد دست من پول حلالی می دهد بعد ازاین داریم با هم رازها من و عابر بانک و خودپردازه کارهایی که عجیب است می کنم در میان جیب خود دست می کنم بعد از این در منزلم آقا شوم کودکانم را خودم بابا...
-
بحر ( اصطلاح عروض )
چهارشنبه 22 دیماه سال 1389 17:54
هر کیفیت وزنیِ حاصل از تکرار یا ترکیب یک یا چند پایة عروضی . خواجه نصیر طوسی (ص 11)، آن را حاصل از تکرار ارکان می داند. شمس قیس رازی (ص 76) در وجه تسمیة بحر عروضی به بحر، سعت و کَثْرَت آن را در اشتمال بر اوزان مختلف و انواع متفاوت ، گوشزد می کند، زیرا «تحت هر یک ، به واسطة ازاحیفی که به اجزاء آن لاحق می گردد، انواع...
-
کودکانی از سرزمین مادری من (آلبوم عکس)
شنبه 18 دیماه سال 1389 17:21
به ادامه مطلب رجوع فرمائید کودکانی از سرزمین مادری من (آلبوم عکس)
-
بچه آدم
پنجشنبه 16 دیماه سال 1389 22:33
گفت: برو بچه آدم شو؛ پدر پسرک رفت و قابیل شدش
-
که انسانی خطر دارد
دوشنبه 13 دیماه سال 1389 11:45
شبی گویا به درگاهی سگی را گفته روباهی «که ای نامرد نا لوطی ز جان من چه می خواهی ؟؟ چرا هی پارس می داری؟ مگر از من طلبکاری؟ چرا تو گاز می گیری؟ مگر دیوانه ای؟ هاری؟ چه اتفاقی افتاده که مزدور گشته ای ساده؟؟ کنی خدمت به آنیکه ترا انداخت قلاده چرا دُم را بجنبانی برای او که می دانی ترا خواهد مرا گیری و الا سنگبارانی شده...