چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

بنویسید به تاریخ شهر عجیب

بنویسید به تاریخ شهر عجیب
فصل دختر فراریان غریب
باب تمکین به خانه های نجیب
پرده آخر سراب و فریب

بخش تن دادنی به هر تحقیر
پشت فحشا به صفحه تقدیر
ماه ایدز روز ملی واگیر
«سال کار مضاعف است
تکبیر»

سه اپیزود از یک شهر

1
آن طرف شهر فراوانی است
آب و هوایست که شمرانی است
آب که نه شربت وشیر و شراب
سفره پر از روغن حیوانی است
فیله ای و راسته و جوجه ای
ماهی و بریانی و بورانی است
سینی پر از سینه مرغابی و
دیس پر از برنج گیلانی است
پس زده ی سفره فسنجان ها
زباله اش کباب سلطانی است


ادامه مطلب ...

عادت ماهانه دارم بعد از این

مژده که یارانه دارم بعد از این
عادت ماهانه دارم بعد از این


بعد عمری که حرام است آب من
دولتم تعبیر کرده خواب من


دولتی دارم که حالی می دهد
دست من پول حلالی می دهد


ادامه مطلب ...

که انسانی خطر دارد

شبی گویا به درگاهی
سگی را گفته روباهی
«که ای نامرد نا لوطی
ز جان من چه می خواهی ؟؟

چرا هی پارس می داری؟
مگر از من طلبکاری؟
چرا تو گاز می گیری؟
مگر دیوانه ای؟ هاری؟

ادامه مطلب ...

در سینمای تو (غزل امروز)

جانا، مگر طبیب، دانَد دوای تو؟

پرسد چرا ز من؟ درد از کجای تو؟

 

پاسخ دهم  کجا؟ رفتی تو تا کجا؟

من خود کجا و کوش پس التجای تو؟

 

گویدچه خورده ای؟ مُرده که زنده ای؟

سیما نشان دهد "راز بقای" تو !


ادامه مطلب ...

ما که ذرات اتم بشکافتیم

یا علی گفتیم ودندان ها شکست
یعنی حرف حق چنین آید بدست
هر که از حق مسلم دم زند
جنگ سردی هم نشد تحریم هست

ادامه مطلب ...

آزمون


آزمون ، درس چی؟ کرب و بلا

هرکه آموخته دستش بالا



آزادگی چیست؟ بندگی یعنی چه ؟

از بهر چه کرد رو به میدان مولا ؟

شمر منبری

محرم آمد و یکبار دیگر
جناب نوحه خوان بالای منبر

میان نوحه اش خنجر کشیده
سر قاسم و اکبر را بریده

ادامه مطلب ...

گشت ارشاد (شعر طنز)

به آن نسبت که ما نسبت نداریم

 در ارشاد هم بلا نسبت نداریم

 

از آن گشتی  که بر گشت  کرد مارا

شبی ارشاد لازم شرمساریم

 

خجل از آن همه اخلاق زیبا

و مانورعظیم اقتداریم

ادامه مطلب ...

غزل مثنوی احوال پرسی

گرچه امروزم به بدحالی گذشت
باز هم با جای تو خالی گذشت

روزی هم آید که با صدها شگفت
نازنین از من خبر خواهی گرفت

پاسخ اما بشنوی کز سرگذشت
دق نمود از بی کسی و درگذشت

شایدم یابی مرا در جوی آب
روی برگی پاره پاره توی آب

ادامه مطلب ...

نسل سوخته

نسلی که از ساواک نترسیده
رسم شاهنشهانه برچیده

همچو طوفانی سد شکن گشته
و خروشان چو سیل باریده

در زمان دفاعی نا موزون
هشت سال تمام جنگیده

ادامه مطلب ...

سازت را زمین مگذار (برای استاد شجریان)

سازت را زمین مگذار
که جانگیرم من از آداب آن بی تاب تک مضراب

ساز دست تو یعنی کلام ایزد دانا

که منرا می شود قبله نما آواز زیبایش

ساز تو پر است از واژه های آن دل لبریز از مهرت

پر از مفهوم پر از معنا

ادامه مطلب ...

زبان سرخ سر سبز را هرچه باداباد

سری گفت با زبان خود
مرا بر باد خواهی داد

هرآنقدر بنده سر سبزم
تو هستی سرخ مادر زاد

اگر جور و جفا بینم
و یا ظلمی مرا افتاد

چو خواهم چشم پوشانم
زنی در گوش من «فریاد»

ادامه مطلب ...

اغتشاشات (شعر طنز)

چرا کردی به چشم سبز اوباش
درونم اغتشاشاتی فروپاش؟

دو ابروی کمانت ای اراذل
چرا ریزد ز مژگان تیر بر دل؟

چرا منرا از آن لبهای غنچه
بجای بوسه ای دادی شکنجه؟

ادامه مطلب ...

سالها پیش، در همین کشور

1.

یکی بود و نبود کس دیگر

سالها پیش، در همین کشور

شهری بود و محله ای و گذر

پسری بود و مادری و پدر

...

ادامه مطلب ...