چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

چی بگم

مجموعه ای از تهوعات و تنقلات یک مغز

کوفیان

«مرد فریاد برآورد :مرا یاری نیست ؟
کوفیان هلهله کردند :...هلا...آری نیست»*

کوفیان مرد همانجاست هنوزم تنها
هیچ کس در ره او فرد فداکاری نیست

مرد تنهاست بدانید ابوالفضل مرده
در شب هاشمیان ماه شب تاری نیست


ادامه مطلب ...

اختر شیرین سخنان

استقبال از آخرین منزل هستی پروین اعتصامی

همسر قاضی چنان غمگین است
که به شو گفت دلم چرکین است 

هرکه را روی کنم رو گیرد
هرکجا پای نهم  نفرین است

پسرم را به  محل هو کردند
که چرا قاضی ما بی دین است



ادامه مطلب ...

دو بیتی های انقلابی - اختلاسی (طنز)

1)
با کمی اقتباس کوچولو
ساختیم یک سکانس کوچولو
قصه ی تازه ی "هری پاتر"
جادوی "اختلاس کوچولو"

ادامه مطلب ...

امیدوار

سالها ثانیه را بشمارم 

بر سر عهدی که با تو دارم


از همان روز که گفتی فردا

سالها رفته و امیدوارم


ادامه مطلب ...

دشمن میهمان

منم نه نوحه خوان تو و نه مدیحه خوان تو

شهد اذان تشهدت اذان حق از آن تو


مالک اشتر نرسید به قامت ولایتت
من که دگر قد  ندهم تا لب  پیشخوان  تو

ادامه مطلب ...

همبازی

 همبازی که ای ، زیبای بی وفا؟
امشب قمار تو پهن است در کجا؟
تا کی تو قایم و من چشم پشت در؟
چند بار بشمرم هشتصدهزار تا؟

ادامه مطلب ...

هجوم تاول

هشتم تیر ماه روز جهانی مبارزه با بمب های شیمیایی است روزی که در واقع به خانواده های مصدوم سردشتی تعلق داره سه قطعه برگزیده از سه شاعر معاصر یادگاریست برای ثبت در گنجینه این سایت

از امروز به بعد، بزرگ‏ترین قرارداد ماهیان، با آب بسته خواهد شد:
که زخم بر بدن سرخ ماهیان ممنوع
که چنگ بر بدن صاف آسمان ممنوع
دگر عبور نَفَس‏های شیمیایی بس
هجوم تاول از امشب به کودکان ممنوع
رزیتا نعمتی

ادامه مطلب ...

انسانها را یکسان آفریدند

من و تو هر دو انسان آفریدند
و گویا هر دو یکسان آفریدند

ترا آرام و با تیمی پزشکی
به زایشگاه ساسان آفریدند

ادامه مطلب ...

این دلیران ترسو

این دلیران کز دو مو ترسیده اند!
گر امیرند از چه روترسیده اند؟

گر که خون خویش را افشانده اند
ازچه از رنگ لبو ترسیده اند؟

ادامه مطلب ...

یار اشرار

نموده با دو چشم سبز اوباش
درونم اغتشاشاتی فروپاش؟

دو ابروی کمان با تیر مژگان
زده آتش دکان دین و ایمان

شکایت دارم از لبهایی غنچه
که جای بوسه ام داده شکنجه

ادامه مطلب ...

بزهکاری

بعد از آنکه ستون ایل شکست 
کوچ کردیم به کوچه ی بن بست
چونکه بابا ز صید بازنگشت 
قایق زندگی ما بر گشت
غرق دریای غصه ها گشتیم 
وقتی در جوی شهر رها گشتیم


ادامه مطلب ...

بنی آدم (اصلاح شده)

بنی آدم اعضای یک پیکرند؟

اگر سعدی اینها ز یکدیگرند

چو عضوی بدرد آمده پس چرا

دگر عضوها بر سرش می پرند


ادامه مطلب ...

کوه نجابت قسمت دوم

قسمت اول را اینجابخوانید

بازم خوبه امسال ساله جهاده
مجاهد بی کار تو شهر زیاده

شکر خدا پاشو می ذاره زمین
از هر طرف سر می رسن خیرین

تو صحنه ظاهر می شن اهل ثواب
برادرا صف می کشن با ماشین

ادامه مطلب ...

شعر طنز قسمت اول

 گفتی نه  نه که توی شهر زیادن
 دخترکانی که پی فسادن

 بپا یه  وقت کلاه سرت نذارن
 بلا ملا یه وقت سرت نیارن

 نه نه  کلاه که  سر من نذاشتن
 تازه، کلاه از سرمم برداشتن!

 اینجا به  بنده می گن آدم شناس
 بس که زرنگم و تیز و با کلاس

 از وقتی  که شدم شاگرد بقالی
 خدا رو شکر کارم شده حمالی

 گلاب به  روت نه نه شدم کارگر
 جاتون خالی کار می کنم عین خر

 اینجا نه  نه زندگیا فرق داره
 خیلی با آبادی ما فرق داره

ادامه مطلب ...